همسری، همسر بودن، زنیت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her commitment to her wifehood duties was admirable.
تعهد او به وظایف همسریاش ستودنی بود.
The transition to wifehood was a big change for her.
گذار به همسر بودن تغییر بزرگی برای او بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wifehood» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wifehood