با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Wifehood

ˈwaɪf.hʊd ˈwaɪf.hʊd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
همسری، همسر بودن، زنیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Her commitment to her wifehood duties was admirable.
- تعهد او به وظایف همسری‌اش ستودنی بود.
- The transition to wifehood was a big change for her.
- گذار به همسر بودن تغییر بزرگی برای او بود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت wifehood

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wifehood» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wifehood

لغات نزدیک wifehood

پیشنهاد بهبود معانی