فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Wifehood

ˈwaɪf.hʊd ˈwaɪf.hʊd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

همسری، همسر بودن، زنیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Her commitment to her wifehood duties was admirable.

تعهد او به وظایف همسری‌اش ستودنی بود.

The transition to wifehood was a big change for her.

گذار به همسر بودن تغییر بزرگی برای او بود.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت wifehood

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wifehood» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wifehood

لغات نزدیک wifehood

پیشنهاد بهبود معانی