فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Womanizing

ˈwʊmənaɪzɪŋ ˈwʊmənaɪzɪŋ

توضیحات:

در انگلیسیِ بریتانیایی به‌صورت womanising نوشته می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

خانم‌بازی، زن‌بازی، زن‌بارگی

Both his first and second wives divorced him on account of his womanizing.

هر دو همسر اول و دومش به‌دلیل خانم‌بازی‌اش از او جدا شدند.

He tried to continue his presidential campaign despite revelations of womanizing.

او علی‌رغم افشاگری‌های مربوط به خانم‌بازی تلاش کرد به مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوریِ خود ادامه دهد.

adjective

خانم‌باز، زن‌باز، زن‌باره، بدشلوار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

He was an illiterate, womanizing gambler.

او قماربازی بی‌سواد و خانم‌باز بود.

He plays a womanising salesman.

او نقش فروشنده‌ی زن‌باره را بازی می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد womanizing

  1. verb to be sexually unfaithful to another
    Synonyms:
    cheating philandering
  1. verb have amorous affairs; of men
    Synonyms:
    philandering

لغات هم‌خانواده womanizing

ارجاع به لغت womanizing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «womanizing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/womanizing

لغات نزدیک womanizing

پیشنهاد بهبود معانی