با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Womanizing

ˈwʊmənaɪzɪŋ ˈwʊmənaɪzɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

در انگلیسیِ بریتانیایی به‌صورت womanising نوشته می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
خانم‌بازی، زن‌بازی، زن‌بارگی
- Both his first and second wives divorced him on account of his womanizing.
- هر دو همسر اول و دومش به‌دلیل خانم‌بازی‌اش از او جدا شدند.
- He tried to continue his presidential campaign despite revelations of womanizing.
- او علی‌رغم افشاگری‌های مربوط به خانم‌بازی تلاش کرد به مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوریِ خود ادامه دهد.
adjective
خانم‌باز، زن‌باز، زن‌باره، بدشلوار
- He was an illiterate, womanizing gambler.
- او قماربازی بی‌سواد و خانم‌باز بود.
- He plays a womanising salesman.
- او نقش فروشنده‌ی زن‌باره را بازی می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد womanizing

  1. verb To be sexually unfaithful to another
    Synonyms: cheating, philandering
  2. verb Have amorous affairs; of men
    Synonyms: philandering

لغات هم‌خانواده womanizing

ارجاع به لغت womanizing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «womanizing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/womanizing

لغات نزدیک womanizing

پیشنهاد بهبود معانی