در انگلیسیِ بریتانیایی بهصورت womanising نوشته میشود.
خانمبازی، زنبازی، زنبارگی
Both his first and second wives divorced him on account of his womanizing.
هر دو همسر اول و دومش بهدلیل خانمبازیاش از او جدا شدند.
He tried to continue his presidential campaign despite revelations of womanizing.
او علیرغم افشاگریهای مربوط به خانمبازی تلاش کرد به مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوریِ خود ادامه دهد.
خانمباز، زنباز، زنباره، بدشلوار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was an illiterate, womanizing gambler.
او قماربازی بیسواد و خانمباز بود.
He plays a womanising salesman.
او نقش فروشندهی زنباره را بازی میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «womanizing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/womanizing