فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Womanize

ˈwʊməˌnaɪz ˈwʊmənaɪz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • verb - transitive verb - intransitive
    زن‌صفت کردن، با زنان آمیختن
    • - He spent his time gambling and womanizing.
    • - وقت خود را صرف قمار و زن‌بازی کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد womanize

  1. verb To be sexually unfaithful to another
    Synonyms: philander, cheat, fool around, feminize, mess around, feminise, play around, effeminize, effeminise, womanise

لغات هم‌خانواده womanize

ارجاع به لغت womanize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «womanize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/womanize

لغات نزدیک womanize

پیشنهاد بهبود معانی