آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Mess Around

معنی mess around

phrasal verb C2

وقت تلف کردن

phrasal verb

مسخره بازی درآوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
phrasal verb

رابطه‌ی جنسی داشتن

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد mess around

  1. phrasal verb fiddle; goof off
    Antonyms:

ارجاع به لغت mess around

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mess around» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mess-around

لغات نزدیک mess around

پیشنهاد بهبود معانی