آخرین به‌روزرسانی:

Potter

ˈpɑːtər ˈpɑːtər ˈpɒtə

گذشته‌ی ساده:

pottered

شکل سوم:

pottered

سوم‌شخص مفرد:

potters

وجه وصفی حال:

pottering

شکل جمع:

potters

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive verb - intransitive

کوزه‌گر، سفالگر، دیگ‌ساز، مزاحم شدن، مصدع شدن، پرسه زدن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

last night, I was in a potter's workshop...

در کارگه کوزه‌گری بودم دوش...

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد potter

  1. verb move around aimlessly
    Synonyms:
    putter putter-around potter-around
  1. verb do random, unplanned work or activities or spend time idly
    Synonyms:
    mess around tinker monkey putter monkey-around muck-about muck-around
  1. noun a craftsman who shapes pottery on a potter's wheel and bakes them it a kiln
    Synonyms:
    thrower ceramist ceramicist enamelist

سوال‌های رایج potter

گذشته‌ی ساده potter چی میشه؟

گذشته‌ی ساده potter در زبان انگلیسی pottered است.

شکل سوم potter چی میشه؟

شکل سوم potter در زبان انگلیسی pottered است.

شکل جمع potter چی میشه؟

شکل جمع potter در زبان انگلیسی potters است.

وجه وصفی حال potter چی میشه؟

وجه وصفی حال potter در زبان انگلیسی pottering است.

سوم‌شخص مفرد potter چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد potter در زبان انگلیسی potters است.

ارجاع به لغت potter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «potter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/potter

لغات نزدیک potter

پیشنهاد بهبود معانی