فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Philander

fɪˈlændər fɪˈlændə

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - intransitive

زن‌باز، زن‌بازی کردن، دنبال زن افتادن، لاس زدن، زن‌دوست بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Susan divorced her philandering husband.

سوسن از شوهر زن‌بازش طلاق گرفت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد philander

  1. verb to be sexually unfaithful to another
    Synonyms:
    cheat fool around mess around play around womanize
  1. verb talk or behave amorously, without serious intentions
    Synonyms:
    flirt romance dally coquet coquette chat-up womanize womanise mash sue for butterfly

ارجاع به لغت philander

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «philander» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/philander

لغات نزدیک philander

پیشنهاد بهبود معانی