به طور غمانگیز، به طور ناراحتکننده، متأسفانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Tragically, the young girl lost her mother in a car accident.
متاسفانه دختر جوان مادرش را در تصادف از دست داد.
The family tragically lost their home in a natural disaster.
خانواده به طور غمانگیزی خانهشان را در اثر یک بلای طبیعی از دست دادند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tragically» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tragically