با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Aunt

ænt ɑːnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    aunts

معنی و نمونه‌جمله

noun countable A2
عمه، خاله، زن دایی، زن عمو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Aunt Turan is old.
- عمه توران پیر است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد aunt

  1. noun The sister of your father or mother; the wife of your uncle
    Synonyms: auntie, great-aunt, mother's sister, father's sister, uncle's wife, grandaunt, tante (French), Tante (German), Tía (Spanish), Tía (Spanish);, great-uncle, bubba, granduncle, nuncle, aunty, nunky, sistern, unc
    Antonyms: uncle

ارجاع به لغت aunt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «aunt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/aunt

لغات نزدیک aunt

پیشنهاد بهبود معانی