همچنین میتوان از grandaunt به جای great-aunt استفاده کرد.
خالهی بزرگ، عمهی بزرگ، خالهی پدر، خالهی مادر، عمهی پدر، عمهی مادر، خالهی پدری، خالهی مادری، عمهی پدری، عمهی مادری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My great-aunt is coming to visit us next week.
عمهی بزرگم هفتهی آینده به دیدن ما میآید.
My great-aunt is the oldest member of our family.
خالهی بزرگم مسنترین عضو خانوادهی ماست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «great-aunt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/great-aunt