فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Grandaunt

ɡrændˈɑːnt ɡrændˈɑːnt

توضیحات:

همچنین می‌توان از great-aunt به‌ جای grandaunt استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

خاله‌ی بزرگ، عمه‌ی بزرگ، خاله‌ی پدر، خاله‌ی مادر، عمه‌ی پدر، عمه‌ی مادر، خاله‌ی پدری، خاله‌ی مادری، عمه‌ی پدری، عمه‌ی مادری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

My grandaunt is an accomplished artist.

خاله‌ی پدری‌ام هنرمندی چیره‌دست است.

I have a close relationship with my grandaunt.

با خاله‌ی پدری‌ام ارتباطی صمیمی و نزدیک دارم.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت grandaunt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grandaunt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grandaunt

لغات نزدیک grandaunt

پیشنهاد بهبود معانی