شکل جمع:
loversعاشق، دوستدار، فاسق، خاطرخواه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
my lover who was cruel and ...
نگار من که جفا کار بود و ...
Those two seem to be lovers.
بهنظر میرسد که آن دو عاشق و معشوق باشند.
a married woman who has a lover
زن شوهرداری که فاسق دارد
a lover of Persian music
دوستدار موسیقی ایرانی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lover» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lover