با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Romeo

    ˈroʊmioʊ ˈrəʊmiəʊ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun plural
    (نام قهرمان نمایشنامه‌ی (رمئو و ژولیت) اثر شکسپیر) رومئو

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    noun plural
    (مرد) عاشق‌پیشه
    noun plural
    زن‌باز
    noun plural
    (R کوچک) کفش راحتی (کشدار)
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد romeo

    1. noun A man amorously attentive to women
      Synonyms: lover, don juan, gallant, lothario, amorist, beau, casanova, philanderer, lady's man, wooer

    ارجاع به لغت romeo

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «romeo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/romeo

    لغات نزدیک romeo

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند