با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Petitioner

pəˈtɪʃnər pəˈtɪʃnə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    petitioners

معنی

  • noun
    دادخواست‌کننده، دادخواه، عرض‌حال‌دهنده، عارض، شاکی، عریضه‌نگار، متکلم
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد petitioner

  1. noun One that asks a higher authority for something, as a favor or redress
    Synonyms: appealer, appellant, suitor
  2. noun A person who applies for or seeks something, such as a job or position
    Synonyms: applicant, candidate, claimant, solicitor, aspirant, suer, suppliant, hopeful, suitor, seeker, supplicant, requester

ارجاع به لغت petitioner

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «petitioner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/petitioner

لغات نزدیک petitioner

پیشنهاد بهبود معانی