با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Unloved

ʌnˈlʌvd ʌnˈlʌvd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    نامحبوب، دوست‌نداشتنی، محروم از محبت
    • - He found himself alone and unloved.
    • - خودش را تنها و نامحبوب یافت.
    • - Melanie felt unloved.
    • - ملانین حس کرد دوست‌نداشتنی است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد unloved

  1. adjective Not loved
    Synonyms: disliked, unpopular, unappreciated, abhorred, detested, despised
    Antonyms: loved

لغات هم‌خانواده unloved

ارجاع به لغت unloved

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unloved» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unloved

لغات نزدیک unloved

پیشنهاد بهبود معانی