آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ بهمن ۱۴۰۳

    Pet

    pet pet

    گذشته‌ی ساده:

    petted

    شکل سوم:

    petted

    سوم‌شخص مفرد:

    pets

    وجه وصفی حال:

    petting

    شکل جمع:

    pets

    توضیحات:

    PET مخفف لغات polyethylene terephthalate و positron emission tomography است.

    معنی pet | جمله با pet

    noun countable A1

    جانورشناسی حیوان خانگی، حیوان اهلی

    pet, حیوان خانگی، حیوان اهلی
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

    مشاهده

    Cats and dogs are among the commonest kinds of pets.

    گربه‌ها و سگ‌ها از رایج‌ترین انواع حیوانات خانگی هستند.

    Taking care of a pet requires responsibility and love.

    مراقبت از حیوان خانگی مستلزم مسئولیت و عشق است.

    noun countable informal

    عزیزدل، محبوب، عزیزکرده، نورچشمی، سوگلی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    a teacher's pet

    عزیز‌کرده‌ی معلم

    the spoiled pets of motion picture magazines

    سوگلی‌های لوس مجلات سینمایی

    noun countable informal

    انگلیسی بریتانیایی عزیزم، جانم

    Come here, pet, let's read a story together.

    بیا اینجا عزیزم، بیا با هم داستان بخوانیم.

    Don't worry, my pet.

    نگران نباش عزیزم.

    verb - transitive

    نوازش کردن، ناز کردن، به ناز پروردن

    The child held the kitten against his chest and petted it.

    کودک بچه‌گربه را در بر گرفت و آن را نوازش کرد.

    The dying old man was petted by all the nurses.

    همه‌ی پرستاران پیرمرد مردنی را نوازش کردند.

    verb - intransitive informal

    لمس کردن، نوازش کردن (عاشقانه)

    At the end, however, the man whom he had petted betrayed him.

    و در آخر، مردی که او را نوازش کرده بود، به او خیانت کرد.

    Despite the crowded room, they managed to pet discreetly.

    با وجود شلوغی اتاق، آن‌ها موفق شدند دزدکی یکدیگر را لمس کنند.

    adjective

    دوست‌داشتنی، مهرآمیز، مهم، عزیزدردانه، مورد علاقه

    Her name was Susan, but her parents called her by the pet name "Susu."

    اسمش سوسن بود؛ ولی والدینش او را به نام مهرآمیز «سوسو» صدا می‌کردند.

    his pet project

    طرح مورد علاقه او

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    pet students

    شاگردان عزیزدردانه

    abbreviation noun uncountable

    شیمی پلی‌اتیلن ترفتالات (ترکیبی با فرمول شیمیایی n (C۱۰H۸O۴) می‌باشد)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

    مشاهده

    The recycling bin was filled with empty bottles made of PET.

    سطل بازیافت با بطری‌های خالی ساخته‌شده از پلی‌اتیلن ترفتالات پر شد.

    PET is a popular choice for beverage packaging due to its affordability.

    پلی‌اتیلن ترفتالات به‌دلیل مقرون به‌صرفه بودن یک انتخاب محبوب برای بسته‌بندی نوشیدنی است.

    abbreviation noun uncountable

    تکنولوژی برش‌نگاری با گسیل پوزیترون، توموگرافی گسیل پوزیترون (یک تکنیک تصویربرداری عملکردی می‌باشد)

    The pet revealed detailed images of brain activity.

    برش‌نگاری با گسیل پوزیترون تصاویر دقیقی از فعالیت مغز را نشان داد.

    The pet showed abnormalities in the patient's organs.

    توموگرافی گسیل پوزیترون وضعیت غیرعادی‌ای را در اندام‌های بیمار نشان داد.

    adjective

    دست‌آموز، خانگی، اهلی

    a pet lamb

    گوسفند اهلی

    His pet rabbit loves to nibble on fresh carrots.

    خرگوش خانگی او عاشق خوردن هویج تازه است.

    noun uncountable

    عصبانیت، ناراحتی، بدخلقی، کج‌خلقی، ترش‌رویی، کدورت، دل‌آزردگی، غیظ، کولی‌گری، خلق‌تنگی

    She resigned in a pet.

    با خلق‌تنگی استعفا داد.

    Despite her usual cheerfulness, she couldn't hide her pet.

    علی‌رغم شادمانی همیشگی‌اش، نتوانست ناراحتی خود را پنهان کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pet

    1. adjective favorite
      Synonyms:
      preferred loved special dear favored precious cherished darling endearing dearest affectionate
      Antonyms:
      hated disfavored
    1. noun favorite thing, person
      Synonyms:
      love darling dear lover idol jewel treasure beloved apple of eye persona grata cat dog evergreen
    1. verb stroke, kiss
      Synonyms:
      touch pat hug embrace kiss love cuddle fondle caress smooch baby pamper spoil coddle cosset spoon neck make love grab

    سوال‌های رایج pet

    معنی pet به فارسی چی میشه؟

    واژه "pet" در زبان انگلیسی به معنی حیوان خانگی است و به حیواناتی اشاره دارد که انسان‌ها به عنوان همراه و دوست در خانه نگهداری می‌کنند. این حیوانات معمولاً شامل سگ، گربه، پرنده، خرگوش، و حتی خزندگان می‌شوند. در اینجا به بررسی معانی، انواع و نکات جالب درباره حیوانات خانگی می‌پردازیم.

    معانی و توضیحات

    1. حیوان خانگی: اصلی‌ترین معنی "pet" به حیواناتی اطلاق می‌شود که به‌عنوان دوست و همراه در خانه نگهداری می‌شوند. این حیوانات معمولاً با انسان‌ها ارتباط نزدیک و عاطفی برقرار می‌کنند.

    2. حیوانات ناز و دوست‌داشتنی: این واژه همچنین به حیواناتی اطلاق می‌شود که به طور خاص برای زیبایی و سرگرمی در خانه نگهداری می‌شوند، مانند پرندگان زینتی یا ماهی‌ها.

    3. حیوانات کارآمد: برخی از حیوانات خانگی مانند سگ‌ها به عنوان حیوانات کارآمد نیز شناخته می‌شوند. آن‌ها می‌توانند در کارهایی مانند نگهبانی، راهنمایی افراد نابینا و حتی کمک به افراد دارای مشکلات روانی کمک کنند.

    انواع حیوانات خانگی

    - سگ‌ها: وفادارترین همراهان انسان که به انواع نژادها تقسیم می‌شوند. آن‌ها به عنوان حامی، نگهبان و حتی درمانگر شناخته می‌شوند.

    - گربه‌ها: موجوداتی مستقل و بازیگوش که برای آرامش و سرگرمی در خانه‌ها نگهداری می‌شوند.

    - پرندگان: مانند طوطی‌ها و قناری‌ها که به خاطر آواز و زیبایی‌شان محبوب هستند.

    - خرگوش‌ها: حیواناتی نرم و دوست‌داشتنی که به راحتی در خانه‌ها نگهداری می‌شوند و نیاز به فضای کمتری دارند.

    - خزندگان: مانند مار و سوسمار که برخی افراد به عنوان حیوان خانگی نگهداری می‌کنند.

    نکات جالب درباره حیوانات خانگی

    1. تاثیر بر سلامت روانی: مطالعات نشان داده‌اند که نگهداری از حیوانات خانگی می‌تواند به کاهش استرس، اضطراب و افسردگی کمک کند. این حیوانات معمولاً احساس تنهایی را کاهش می‌دهند و به افراد احساس امنیت و راحتی می‌بخشند.

    2. ارتباط عاطفی: انسان‌ها و حیوانات خانگی می‌توانند ارتباطی عمیق و عاطفی برقرار کنند. این ارتباط می‌تواند به‌طور قابل توجهی بر روی کیفیت زندگی انسان‌ها تاثیر بگذارد.

    3. مسئولیت‌پذیری: نگهداری از حیوان خانگی به افراد مسئولیت‌پذیری و مهارت‌های مدیریتی می‌آموزد. افراد باید به نیازهای غذایی، بهداشتی و اجتماعی حیوانات توجه کنند.

    4. آموزش و تربیت: بسیاری از حیوانات خانگی، به‌ویژه سگ‌ها، قابلیت آموزش دارند. این آموزش می‌تواند به بهبود رفتار آن‌ها و ایجاد تعامل مثبت با انسان‌ها کمک کند.

    5. تنوع نژاد: در مورد سگ‌ها و گربه‌ها، تنوع نژادها بسیار زیاد است. هر نژاد ویژگی‌های خاص خود را دارد و می‌تواند به نیازها و سلایق مختلف افراد پاسخ دهد.

    گذشته‌ی ساده pet چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده pet در زبان انگلیسی petted است.

    شکل سوم pet چی میشه؟

    شکل سوم pet در زبان انگلیسی petted است.

    شکل جمع pet چی میشه؟

    شکل جمع pet در زبان انگلیسی pets است.

    وجه وصفی حال pet چی میشه؟

    وجه وصفی حال pet در زبان انگلیسی petting است.

    سوم‌شخص مفرد pet چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد pet در زبان انگلیسی pets است.

    ارجاع به لغت pet

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pet

    لغات نزدیک pet

    • - pestle
    • - pesto
    • - pet
    • - pet cock
    • - pet peeve
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.