با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Pet

pet pet
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    petted
  • شکل سوم:

    petted
  • سوم شخص مفرد:

    pets
  • وجه وصفی حال:

    petting
  • شکل جمع:

    pets

توضیحات

PET مخفف لغات polyethylene terephthalate و positron emission tomography است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable A1
    جانورشناسی حیوان خانگی، حیوان اهلی
    • - Cats and dogs are among the commonest kinds of pets.
    • - گربه‌ها و سگ‌ها از رایج‌ترین انواع حیوانات خانگی هستند.
    • - Taking care of a pet requires responsibility and love.
    • - مراقبت از حیوان خانگی مستلزم مسئولیت و عشق است.
  • noun countable informal
    عزیزدل، محبوب، عزیزکرده، نورچشمی، سوگلی
    • - a teacher's pet
    • - عزیز‌کرده‌ی معلم
    • - the spoiled pets of motion picture magazines
    • - سوگلی‌های لوس مجلات سینمایی
  • noun countable informal
    انگلیسی بریتانیایی عزیزم، جانم
    • - Come here, pet, let's read a story together.
    • - بیا اینجا عزیزم، بیا با هم داستان بخوانیم.
    • - Don't worry, my pet.
    • - نگران نباش عزیزم.
  • verb - transitive
    نوازش کردن، ناز کردن، به ناز پروردن
    • - The child held the kitten against his chest and petted it.
    • - کودک بچه‌گربه را در بر گرفت و آن را نوازش کرد.
    • - The dying old man was petted by all the nurses.
    • - همه‌ی پرستاران پیرمرد مردنی را نوازش کردند.
  • verb - intransitive informal
    لمس کردن، نوازش کردن (عاشقانه)
    • - At the end, however, the man whom he had petted betrayed him.
    • - و در آخر، مردی که او را نوازش کرده بود، به او خیانت کرد.
    • - Despite the crowded room, they managed to pet discreetly.
    • - با وجود شلوغی اتاق، آن‌ها موفق شدند دزدکی یکدیگر را لمس کنند.
  • adjective
    دوست‌داشتنی، مهرآمیز، مهم، عزیزدردانه، مورد علاقه
    • - Her name was Susan, but her parents called her by the pet name "Susu."
    • - اسمش سوسن بود؛ ولی والدینش او را به نام مهرآمیز «سوسو» صدا می‌کردند.
    • - his pet project
    • - طرح مورد علاقه او
    • - pet students
    • - شاگردان عزیزدردانه
  • abbreviation noun uncountable
    شیمی پلی‌اتیلن ترفتالات (ترکیبی با فرمول شیمیایی n (C۱۰H۸O۴) می‌باشد)
    • - The recycling bin was filled with empty bottles made of PET.
    • - سطل بازیافت با بطری‌های خالی ساخته‌شده از پلی‌اتیلن ترفتالات پر شد.
    • - PET is a popular choice for beverage packaging due to its affordability.
    • - پلی‌اتیلن ترفتالات به‌دلیل مقرون به‌صرفه بودن یک انتخاب محبوب برای بسته‌بندی نوشیدنی است.
  • abbreviation noun uncountable
    تکنولوژی برش‌نگاری با گسیل پوزیترون، توموگرافی گسیل پوزیترون (یک تکنیک تصویربرداری عملکردی می‌باشد)
    • - The pet revealed detailed images of brain activity.
    • - برش‌نگاری با گسیل پوزیترون تصاویر دقیقی از فعالیت مغز را نشان داد.
    • - The pet showed abnormalities in the patient's organs.
    • - توموگرافی گسیل پوزیترون وضعیت غیرعادی‌ای را در اندام‌های بیمار نشان داد.
  • adjective
    دست‌آموز، خانگی، اهلی
    • - a pet lamb
    • - گوسفند اهلی
    • - His pet rabbit loves to nibble on fresh carrots.
    • - خرگوش خانگی او عاشق خوردن هویج تازه است.
  • noun uncountable
    عصبانیت، ناراحتی، بدخلقی، کج‌خلقی، ترش‌رویی، کدورت، دل‌آزردگی، غیظ، کولی‌گری، خلق‌تنگی
    • - She resigned in a pet.
    • - با خلق‌تنگی استعفا داد.
    • - Despite her usual cheerfulness, she couldn't hide her pet.
    • - علی‌رغم شادمانی همیشگی‌اش، نتوانست ناراحتی خود را پنهان کند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد pet

  1. adjective favorite
    Synonyms: affectionate, cherished, darling, dear, dearest, endearing, favored, loved, precious, preferred, special
    Antonyms: disfavored, hated
  2. noun favorite thing, person
    Synonyms: apple of eye, beloved, cat, darling, dear, dog, evergreen, idol, jewel, love, lover, persona grata, treasure
  3. verb stroke, kiss
    Synonyms: baby, caress, coddle, cosset, cuddle, dandle, embrace, fondle, grab, hug, love, make love, neck, pamper, pat, smooch, spoil, spoon, touch

ارجاع به لغت pet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pet

لغات نزدیک pet

پیشنهاد بهبود معانی