فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cosset

ˈkɑːsɪt ˈkɒsɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun verb - transitive
    بره دست‌آموز، (مجازاً) بچه ناز‌پرورده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cosset

  1. verb To treat with indulgence and often overtender care
    Synonyms: pamper, spoil, baby, coddle, mollycoddle, indulge, cater, caress, cuddle, fondle, featherbed, lamb, overindulge, cocker, love, pet

ارجاع به لغت cosset

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cosset» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cosset

لغات نزدیک cosset

پیشنهاد بهبود معانی