Cosset

ˈkɑːsɪt ˈkɒsɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive
بره دست‌آموز، (مجازاً) بچه ناز‌پرورده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cosset

  1. verb to treat with indulgence and often overtender care
    Synonyms:
    spoil indulge pamper cater love pet baby coddle caress cuddle fondle cocker mollycoddle overindulge featherbed lamb

ارجاع به لغت cosset

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cosset» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cosset

لغات نزدیک cosset

پیشنهاد بهبود معانی