فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cater

ˈkeɪt̬ər ˈkeɪtə

گذشته‌ی ساده:

catered

شکل سوم:

catered

سوم‌شخص مفرد:

caters

وجه وصفی حال:

catering

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive C1

غذا و آشپزی غذا تهیه کردن، سوروسات فراهم کردن، آذوقه رساندن، خواربار رساندن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

مشاهده

Who catered your wedding?

چه کسی سوروسات مراسم عروسی شما را فراهم کرد؟

There are agencies that specialize in catering for large parties.

دفترهایی وجود دارد که کارشان تهیه‌ی غذا برای مهمانی‌های بزرگ است.

verb - intransitive

تهیه کردن، فراهم نمودن، برآورده کردن، ارضا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

In our summer school we will cater for all age groups.

در مدرسه‌ی تابستانی‌مان نیازهای تمامی گروه‌های سنی را برآورده خواهیم کرد.

This film caters to the public taste for violent scenes.

این فیلم میل عمومی نسبت به صحنه‌های خشنونت‌بار را ارضا می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cater

  1. verb provide, help
    Synonyms:
    supply furnish provide help outfit provision procure indulge gratify humor spoil pamper cuddle minister to victual pander to baby cotton

ارجاع به لغت cater

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cater» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cater

لغات نزدیک cater

پیشنهاد بهبود معانی