لوس کردن، نازنازی بار آوردن، به ناز پروردن
The proud mother cockers her newborn baby with endless attention and affection.
مادر مغرور، نوزاد تازهمتولدشدهی خود را با توجه و محبت بیاندازه لوس میکند.
The indulgent owner cockers his pet poodle with gourmet treats and a cozy bed.
صاحب زیادهرو، سگ خانگی خود را با خوراکیهای لذیذ و تختی دنج نازنازی بار میآورد.
خروسباز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The cocker carefully tended to his prized rooster.
خروسباز بااحتیاط از خروس ارزشمندش مراقبت کرد.
The cocker's passion for his sport bordered on obsession.
اشتیاق خروسباز به سرگرمیاش بیشاز اندازه بود.
جانورشناسی کوکر اسپانیل انگلیسی (نژاد سگ)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
The cocker playfully chased its tail in the backyard.
کوکر اسپانیل در حیاط پشتی با بازیگوشی دمش را میگرفت.
The cocker's long, silky fur required regular grooming.
پشم بلند و نرم کوکر اسپانیل نیاز به نظافت منظم داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cocker» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cocker