فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cocker

ˈkɑːkər ˈkɒkə

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

لوس کردن، نازنازی بار آوردن، به ناز پروردن

The proud mother cockers her newborn baby with endless attention and affection.

مادر مغرور، نوزاد تازه‌متولدشده‌ی خود را با توجه و محبت بی‌اندازه لوس می‌کند.

The indulgent owner cockers his pet poodle with gourmet treats and a cozy bed.

صاحب زیاده‌رو، سگ خانگی خود را با خوراکی‌های لذیذ و تختی دنج نازنازی بار می‌آورد.

noun countable

خروس‌باز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The cocker carefully tended to his prized rooster.

خروس‌باز بااحتیاط از خروس ارزشمندش مراقبت کرد.

The cocker's passion for his sport bordered on obsession.

اشتیاق خروس‌باز به سرگرمی‌اش بیش‌از اندازه بود.

noun countable

جانورشناسی کوکر اسپانیل انگلیسی (نژاد سگ)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

The cocker playfully chased its tail in the backyard.

کوکر اسپانیل در حیاط پشتی با بازیگوشی دمش را می‌گرفت.

The cocker's long, silky fur required regular grooming.

پشم بلند و نرم کوکر اسپانیل نیاز به نظافت منظم داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cocker

  1. verb treat with excessive indulgence
    Synonyms:
    spoil indulge pamper coddle baby mollycoddle cosset featherbed
  1. noun A small breed with wavy silky hair; originally developed in England
    Synonyms:
    cocker-spaniel english cocker spaniel

ارجاع به لغت cocker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cocker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cocker

لغات نزدیک cocker

پیشنهاد بهبود معانی