آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۴ تیر ۱۴۰۳

    Featherbed

    ˈfeðərˌbed ˈfeðəbed

    گذشته‌ی ساده:

    featherbedded

    شکل سوم:

    featherbedded

    سوم‌شخص مفرد:

    featherbeds

    وجه وصفی حال:

    featherbedding

    توضیحات:

    شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (noun): feather bed

    معنی featherbed | جمله با featherbed

    verb - transitive

    انگلیسی بریتانیایی ناپسند حمایت کردن، محافظت کردن، در رفاه قرار دادن، لوس بار آوردن، لای پر قو بزرگ کردن

    The company featherbeds its employees with generous benefits.

    این شرکت کارمندان خود را با مزایای زیاد حمایت می‌کند.

    Don't featherbed your children too much or they won't learn to be independent.

    فرزندان خود را زیاد لوس بار نیاورید وگرنه مستقل بودن را یاد نخواهند گرفت.

    adjective

    تصویبی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    Featherbed practices prevented productivity improvements in the company.

    شیوه‌های تصویبی مانع از بهبود بهره‌وری در شرکت شد.

    The featherbed contract included excessive overtime pay and job guarantees.

    قرارداد تصویبی شامل دستمزد بیش از حد اضافه کاری و ضمانت شغلی بود.

    verb - intransitive

    (کارمند اضافی) گرفتن، استخدام کردن

    The manager decided to featherbed the department by hiring more employees than necessary.

    مدیر تصمیم گرفت با استخدام کردن کارمندان بیش از حد لازم، بخش را تقویت کند.

    The union demanded that the company stop featherbedding and reduce the number of workers on the payroll.

    اتحادیه از این شرکت خواست تا گرفتن کارگران اضافی را متوقف کند و تعداد کارگران را در لیست حقوق کاهش دهد.

    noun countable

    (تخت با) تشک پر

    She sank into the featherbed, feeling like she was floating on a cloud.

    او در تشک پر فرو رفت و احساس کرد که روی ابر شناور است.

    The featherbed was so soft and comfortable, I never wanted to leave it.

    تخت با تشک پر آن‌قدر نرم و راحت بود که هرگز نمی‌خواستم آن را ترک کنم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد featherbed

    1. verb treat with excessive indulgence
      Synonyms:
      spoil indulge pamper coddle baby cosset mollycoddle cocker
    1. noun a mattress stuffed with feathers
      Synonyms:
      feather-bed

    سوال‌های رایج featherbed

    گذشته‌ی ساده featherbed چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده featherbed در زبان انگلیسی featherbedded است.

    شکل سوم featherbed چی میشه؟

    شکل سوم featherbed در زبان انگلیسی featherbedded است.

    وجه وصفی حال featherbed چی میشه؟

    وجه وصفی حال featherbed در زبان انگلیسی featherbedding است.

    سوم‌شخص مفرد featherbed چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد featherbed در زبان انگلیسی featherbeds است.

    ارجاع به لغت featherbed

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «featherbed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/featherbed

    لغات نزدیک featherbed

    • - feather star
    • - feather-brained
    • - featherbed
    • - featherbedding
    • - featherbrain
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Portuguese pharmacy phat phrase pice piety piggy pipsqueak pitch in pitch-dark raise your hand zoom in yoga wouldn't would-be اغماض کردن مقلد معیشت معاش معضل معضلات عزل کردن ابلق اسم آجیل ثواب غدیر خوشحال خوش‌حالی چپق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.