با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Coddle

ˈkɑːdl ˈkɒdl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    coddled
  • شکل سوم:

    coddled
  • سوم‌شخص مفرد:

    coddles
  • وجه وصفی حال:

    coddling

معنی

noun verb - transitive
نیم‌پزکردن، آهسته جوشاندن یا پختن، بادقت زیاد به‌کاری دست زدن، نازپرورده کردن، نوازش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد coddle

  1. verb indulge, pamper
    Synonyms: baby, caress, cater to, cosset, cotton, favor, humor, make much of, make over, mollycoddle, nurse, pet, play up to, spoil
    Antonyms: ignore, turn away
  2. verb boil lightly, usually eggs
    Synonyms: brew, cook, poach, simmer, steam

ارجاع به لغت coddle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coddle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/coddle

لغات نزدیک coddle

پیشنهاد بهبود معانی