امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Caress

kəˈres kəˈres
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    caressed
  • شکل سوم:

    caressed
  • سوم‌شخص مفرد:

    caresses
  • وجه وصفی حال:

    caressing
  • شکل جمع:

    caresses

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
نوازش، دلجویی، دلنوازی کردن، در آغوش کشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The mother caressed the crying girl's hair.
- مادر گیسوی دختر گریان را نوازش داد.
- Two lovers were caressing on the park bench.
- دو دلداده روی نیمکت پارک ماچ و بوسه می‌کردند.
- a loving caress
- نوازش عاشقانه
- As we entered the hall, the sound of music and singing caressed our ears.
- وارد تالار که شدیم صدای ساز و آواز گوشمان را نوازش داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد caress

  1. noun loving touch
    Synonyms:
    cuddle embrace endearment feel fondling hug kiss pat pet petting snuggle squeeze stroke
  1. verb touch lovingly
    Synonyms:
    bear hug brush buss clinch clutch coddle cosset cuddle dandle embrace feel fondle graze handle hug kiss make love massage mug neck nestle nuzzle pat pet play around rub squeeze stroke toy

ارجاع به لغت caress

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «caress» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/caress

لغات نزدیک caress

پیشنهاد بهبود معانی