امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Nestle

ˈnesl ˈnesl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive
آشیان گرفتن، لانه کردن، آسودن، در آغوش کسی خوابیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- He nestled quietly into the cushions.
- او به‌آرامی در میان متکاها لمید.
- The infant nestled at his mother's breast.
- نوزاد بر سینه‌ی مادرش غنوده بود.
- He nestled himself into the warm bed.
- او در بستر گرم غنود.
- rustic houses nestling in the green valley
- خانه‌های روستایی که در دره‌ی سرسبز قرار دارند
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nestle

  1. verb curl up
    Synonyms:
    cuddle snuggle huddle snug nuzzle settle down lie close lie against move close bundle burrow make snug take shelter

ارجاع به لغت nestle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nestle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nestle

لغات نزدیک nestle

پیشنهاد بهبود معانی