فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Snug

snʌɡ snʌɡ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective adverb

آماده و مجهز، گرم و نرم، به‌ اندازه، راحت و آسوده، امن و امان، دنج، راحت، آسوده، غنودن، به‌طور دنج قرار گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

a snug little house

یک خانه‌ی کوچک و جمع و جور

a snug bed

بستر گرم و نرم

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a snug coat

پالتو چسبان (یا کمی تنگ)

These pants are a bit too snug.

این شلوار زیادی تنگ است.

a snug little income

درآمد نسبتاً کافی

to lie snug for a while

برای چندی مخفی ماندن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد snug

  1. adjective cozy, warm
    Synonyms:
    comfortable easy homely homelike intimate soft close compact comfy convenient neat restful sheltered snug as a bug in a rug substantial tight trim cushy easeful well-off
    Antonyms:
    uncomfortable cold cool uncozy

Phrasal verbs

snug down

(کشتیرانی - با جمع کردن برخی بادبان‌ها و بخش‌های متحرک) کشتی را آماده‌ی طوفان کردن

ارجاع به لغت snug

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «snug» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/snug

لغات نزدیک snug

پیشنهاد بهبود معانی