آماده و مجهز، گرم و نرم، به اندازه، راحت و آسوده، امن و امان، دنج، راحت، آسوده، غنودن، بهطور دنج قرار گرفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a snug little house
یک خانهی کوچک و جمع و جور
a snug bed
بستر گرم و نرم
a snug coat
پالتو چسبان (یا کمی تنگ)
These pants are a bit too snug.
این شلوار زیادی تنگ است.
a snug little income
درآمد نسبتاً کافی
to lie snug for a while
برای چندی مخفی ماندن
(کشتیرانی - با جمع کردن برخی بادبانها و بخشهای متحرک) کشتی را آمادهی طوفان کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «snug» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/snug