فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Well-off

ˈwelˈɒf ˈwelˈɒf
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more well-off
  • صفت عالی:

    most well-off

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: well off

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective C1
    پولدار، مرفه، ثروتمند، دارا، مایه‌دار
    • - Despite being well-off, he was down-to-earth, always willing to help others.
    • - او علی‌رغم اینکه پولدار بود، خاکی بود و همیشه مایل بود به دیگران کمک کند.
    • - She comes from a well off family and has never had to worry about financial struggles.
    • - او از خانواده‌ای دارا می‌آید و هرگز نگران مشکلات مالی نبوده است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد well-off

  1. adjective successful, wealthy
    Synonyms: affluent, comfortable, easy, flourishing, flush, fortunate, loaded, lucky, moneyed, prosperous, rich, snug, substantial, thriving, well, well-to-do
    Antonyms: destitute, failing, poor, unsuccessful

ارجاع به لغت well-off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «well-off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/well-off

لغات نزدیک well-off

پیشنهاد بهبود معانی