فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Well-to-do

ˌweltəˈduː ˌweltəˈduː

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

ثروتمند، پولدار، دارا، مرفه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

She came from a well-to-do family and had never had to worry about money.

تاجر ثروتمند همیشه در بهترین هتل‌ها اقامت می‌کرد.

The well-to-do couple lived in a luxurious mansion on the outskirts of town.

این زوج مرفه در یک عمارت مجلل در خارج از شهر زندگی می‌کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد well-to-do

  1. adjective well-off
    Synonyms:
    rich wealthy prosperous affluent comfortable moneyed successful flourishing snug loaded set for life rolling in it

ارجاع به لغت well-to-do

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «well-to-do» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/well-to-do

لغات نزدیک well-to-do

پیشنهاد بهبود معانی