Well-thought-of

معنی و نمونه‌جمله‌ها

• adjective
  خوش‌نام، نیک‌نام، دارای حسن شهرت
  • - She is a well-thought-of artist, known for her unique style and attention to detail.
  • - او هنرمند خوش‌نامی است و به دلیل سبک منحصربه‌فرد و توجهش به جزئیات شناخته شده است.

  • - The company is well-thought-of in the industry, with a reputation for delivering high-quality products.
  • - این شرکت در صنعت دارای حسن شهرت است و به دلیل ارائه‌ی محصولات با کیفیت بالا شهرت دارد.

  • - The restaurant is well thought of by locals.
  • - از نظر محلی‌ها این رستوران نیک‌نام است.