سیستم کارآمد، سازمان کارآمد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her organization skills made the office function as a well-oiled machine.
مهارتهای سازماندهیشدهی او باعث شد که محل کار همانند یک سیستم کارآمد عمل کند.
Their collaboration turned the event planning into a well-oiled machine.
همکاری آنها برنامهریزی مسابقه را به یک سیستم کارآمد تبدیل کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «well-oiled machine» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/well-oiled-machine