فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cushy

ˈkʊʃi ˈkʊʃi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    بی‌دردسر، سان، راحت
    • - a cushy job
    • - شغل بی‌دردسر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cushy

  1. adjective lush, comfortable
    Synonyms: agreeable, comfy, easy, pleasant, plum, soft, undemanding

ارجاع به لغت cushy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cushy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cushy

لغات نزدیک cushy

پیشنهاد بهبود معانی