آخرین به‌روزرسانی:

Snuffle

ˈsnʌfl ˈsnʌfl

معنی

noun verb - intransitive

با صدای بلند نفس کشیدن، با زحمت از بینی نفس کشیدن، تودماغی حرف زدن، بوکشیدن، زهد‌فروشی کردن، صدای خس‌خس بینی، نالیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد snuffle

  1. verb cry or whine with snuffling
    Synonyms:
    sniffle snivel blubber blub
  1. verb sniff or smell inquiringly
    Synonyms:
    snuff
  1. noun the act of breathing heavily through the nose (as when the nose is congested)
    Synonyms:
    sniffle snivel

Idioms

the snuffles

(عامیانه) زکام، سرما خوردگی (the sniffles هم می‌گویند)

ارجاع به لغت snuffle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «snuffle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/snuffle

لغات نزدیک snuffle

پیشنهاد بهبود معانی