آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Sniffle

ˈsnɪfl ˈsnɪfl

معنی sniffle | جمله با sniffle

noun verb - intransitive

تودماغی صحبت کردن، درحال عطسه صحبت کردن، عطسه، زکام، صحبت تودماغی، فن‌فن، با فن‌فن صحبت یا گریه کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The boy sniffled and the teacher asked him to blow his nose with a handkerchief.

شاگرد فن‌فن کرد و معلم از او خواست که با دستمال دماغ خود را بگیرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sniffle

  1. verb inhale audibly through the nose
    Synonyms:
  1. noun the act of breathing heavily through the nose (as when the nose is congested)
    Synonyms:

Idioms

the sniffles

(عامیانه) 1- زکام، سرماخوردگی 2- (در اثر گریه) فن فن

ارجاع به لغت sniffle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sniffle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sniffle

لغات نزدیک sniffle

پیشنهاد بهبود معانی