فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Blubber

ˈblʌbər ˈblʌbə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective adverb
کف، حباب، چربی بالن و سایر پستانداران دریایی، چاق شدن، چربی آوردن، های‌های گریستن، با صدا گریستن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The child was blubbering loudly.
- بچه با صدای بلند گریه و زاری می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blubber

  1. noun excess bodily weight
    Synonyms:
    fatness fat avoirdupois lard suet tallow swansdown
  1. verb to make inarticulate sounds of grief or pain, usually accompanied by tears
    Synonyms:
    cry weep sob whimper sniffle bawl wail howl snivel blubber out blub keen yowl snuffle whine whale fat thick swell swollen flab flitch seethe nettle
  1. verb to sob noisily.
    Synonyms:
    cry

ارجاع به لغت blubber

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blubber» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blubber

لغات نزدیک blubber

پیشنهاد بهبود معانی