فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Whimper

ˈwɪmpər ˈwɪmpə

معنی و نمونه‌جمله‌ها

زوزه کشیدن، ناله کردن، شیون و جیغ و داد کردن، نالیدن، زار‌زار گریه کردن، ناله، زاری، شیون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The dog whimpered all night.

سگ تمام شب زوزه کشید.

The wind whimpers through the trees.

باد از میان درختان زوزه می‌کشد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the whimper of a mother whose son had died

زاری مادری که پسرش مرده بود

The old man whimpered that his leg was broken.

پیرمرد ناله‌کنان گفت که پایش شکسته است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد whimper

  1. verb cry softly
    Synonyms:
    cry sob weep whine complain moan snivel blubber object pule mewl bleat
    Antonyms:
    bawl

ارجاع به لغت whimper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whimper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/whimper

لغات نزدیک whimper

پیشنهاد بهبود معانی