زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Whimsey

American: ˈwɪmzi British: ˈwɪmzi

معنی whimsey

noun

( whimsy ) بوالهوس، هوس، تلون مزاج، وسواس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد whimsey

  1. noun the trait of acting unpredictably and more from whim or caprice than from reason or judgment
    Synonyms:
    whim capriciousness whimsy arbitrariness flightiness whimsicality notion

ارجاع به لغت whimsey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whimsey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/whimsey

لغات نزدیک whimsey

پیشنهاد بهبود معانی