گذشتهی ساده:
lardedشکل سوم:
lardedسومشخص مفرد:
lardsوجه وصفی حال:
lardingچربی خوک، گوشت خوک، چربی زدن، آرایش دادن، چربزبانی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to lard a boned chicken
پیه لای مرغ بیاستخوان گذاشتن
the larded words of the salesman
حرفهای چرب و نرم فروشنده
an article that was larded with humor
مقالهای که مزاح آن را دلچسب کرده بود
گذشتهی ساده lard در زبان انگلیسی larded است.
شکل سوم lard در زبان انگلیسی larded است.
وجه وصفی حال lard در زبان انگلیسی larding است.
سومشخص مفرد lard در زبان انگلیسی lards است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lard» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lard