با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Snuff

snʌf snʌf
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    snuffed
  • شکل سوم:

    snuffed
  • سوم شخص مفرد:

    snuffs
  • وجه وصفی حال:

    snuffing
  • شکل جمع:

    snuffs

معنی

  • noun verb - transitive verb - intransitive
    نوک فتیله، توبیخ، ملامت، فوت، خاموش‌سازی یافوت، پف، انفیه، انفیه‌زنی، نفس، شهیق، دم‌زنی، با فوت خاموش کردن، خاموش شدن، عطسه کردن، انفیه زدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد snuff

  1. verb To perceive with the olfactory sense
    Synonyms: scent, smell, sniff, whiff, nose, destroy, detect, extinguish, snuffle, inhale, odor, snort
  2. noun Sensing an odor by inhaling through the nose
    Synonyms: sniff, snoose, rappee
  3. adjective Snuff colored; of a greyish to yellowish brown
    Synonyms: snuff-brown, mummy-brown, chukker-brown

Phrasal verbs

  • snuff out

    1- (شمع و غیره را) خاموش کردن، خفه کردن 2- (ناگهان) به پایان رساندن، نابود کردن

Idioms

  • up to snuff

    (عامیانه) 1- در سطح یا میزان طبیعی (از نظر سلامتی یا خاصیت و غیره)، به حد نصاب 2- (انگلیس) هشیار، زیرک، گول نخور

ارجاع به لغت snuff

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «snuff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/snuff

لغات نزدیک snuff

پیشنهاد بهبود معانی