صفت تفضیلی:
more uncomfortableصفت عالی:
most uncomfortableناراحت، نامساعد (مانند هوا)، ناخوشایند
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I can't sleep in this uncomfortable bed.
نمیتوانم توی این تختخواب ناراحت بخوابم.
The teacher's words made Reza very uncomfortable.
حرفهای معلم رضا را بسیار ناراحت کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «uncomfortable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/uncomfortable