آخرین به‌روزرسانی:

Uncoil

ʌnˈkɔɪl ʌnˈkɔɪl

گذشته‌ی ساده:

uncoiled

شکل سوم:

uncoiled

سوم‌شخص مفرد:

uncoils

وجه وصفی حال:

uncoiling

معنی

verb - transitive verb - intransitive

(از حالت پیچیدگی یا تابیدگی درآوردن) واپیچاندن، غیرحلقوی کردن یا شدن، (مار) از حالت چنبره‌زدگی درآمدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد uncoil

  1. verb unwind or untwist
    Antonyms:
    coil

سوال‌های رایج uncoil

گذشته‌ی ساده uncoil چی میشه؟

گذشته‌ی ساده uncoil در زبان انگلیسی uncoiled است.

شکل سوم uncoil چی میشه؟

شکل سوم uncoil در زبان انگلیسی uncoiled است.

وجه وصفی حال uncoil چی میشه؟

وجه وصفی حال uncoil در زبان انگلیسی uncoiling است.

سوم‌شخص مفرد uncoil چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد uncoil در زبان انگلیسی uncoils است.

ارجاع به لغت uncoil

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uncoil» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/uncoil

لغات نزدیک uncoil

پیشنهاد بهبود معانی