رابطهی جنسی داشتن، عشقبازی کردن، همبستر شدن، سکس کردن، نزدیکی کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
After making love, they talked and shared their dreams.
بعداز نزدیکی کردن، صحبت کردند و رویاهایشان را با هم به اشتراک گذاشتند.
The first time they made love was a very special experience for them.
اولین باری که آنها عشقبازی کردند، تجربهای بسیار خاص برایشان بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «make love» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/make-love