با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Copulate

ˈkɑːpjəleɪt ˈkɒpjəleɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    copulated
  • شکل سوم:

    copulated
  • سوم‌شخص مفرد:

    copulates
  • وجه وصفی حال:

    copulating

معنی و نمونه‌جمله

verb - intransitive
(حیوان) جفت‌گیری کردن، (انسان) جماع کردن، مقاربت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Some animals copulate once a year.
- برخی از جانوران سالی یک بار جفت‌گیری می‌کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد copulate

  1. verb have sexual relations
    Synonyms: be carnal, bed, breed, cohabit, conjugate, couple, do it, fool around, fornicate, go all the way, go to bed, have coition, have relations, have sex, lay, lie with, make it, make love, make out, mate, sleep together, sleep with, unite
    Antonyms: abstain, refrain

ارجاع به لغت copulate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «copulate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/copulate

لغات نزدیک copulate

پیشنهاد بهبود معانی