گذشتهی ساده:
refrainedشکل سوم:
refrainedسومشخص مفرد:
refrainsوجه وصفی حال:
refrainingشکل جمع:
refrainsخودداری کردن، منع کردن، اجتناب کردن، دست نگه داشتن، پرهیز کردن، منصرف شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
Although insulted, she refrained from answering.
با آنکه مورد توهین قرار گرفته بود از پاسخ دادن خودداری کرد.
I had to refrain from eating sweets to follow my diet.
برای رعایت رژیم غذاییام مجبور شدم از خوردن شیرینیها اجتناب کنم.
Please refrain from smoking.
لطفاً از کشیدن سیگار پرهیز کنید.
ادبیات موسیقی ترجیعبند، کورِس (قسمت تکرارشوندهی بین دو بخش در شعر یا آهنگ)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The song's refrain was so catchy that everyone started singing along.
کورس آهنگ آنقدر جذاب بود که همه شروع به همخوانی کردند.
Each verse of the poem ended with the same refrain.
هر بخش از این شعر با همان ترجیعبند به پایان میرسید.
حرف تکراری، عبارت کلیشهای، جملهی پرتکرار
The manager’s refrain about teamwork became tiresome.
جملهی پرتکرار مدیر دربارهی کار تیمی خستهکننده شده بود.
"Customer satisfaction is our priority" is just a refrain in advertising.
"رضایت مشتری اولویت ماست" فقط عبارتی کلیشهای در تبلیغات است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «refrain» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/refrain