Refrain

rɪˈfreɪn rɪˈfreɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    refrained
  • شکل سوم:

    refrained
  • سوم‌شخص مفرد:

    refrains
  • وجه وصفی حال:

    refraining
  • شکل جمع:

    refrains

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive C2
برگردان، خودداری کردن، منع کردن، نگاه داشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Although insulted, she refrained from answering.
- با آنکه مورد توهین قرار گرفته بود از پاسخ دادن خودداری کرد.
- Please refrain from smoking.
- لطفاً از کشیدن سیگار خودداری کنید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد refrain

  1. noun chorus of musical piece
    Synonyms: burden, melody, music, song, strain, theme, tune, undersong
  2. verb do without; keep from doing
    Synonyms: abstain, arrest, avoid, be temperate, cease, check, curb, desist, eschew, forbear, forgo, give up, go on the wagon, halt, inhibit, interrupt, keep, leave off, not do, pass, pass up, quit, renounce, resist, restrain, sit out, stop, take the cure, take the pledge, withhold
    Antonyms: do, go ahead, jump in

ارجاع به لغت refrain

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «refrain» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/refrain

لغات نزدیک refrain

پیشنهاد بهبود معانی