آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • Phrasal verbs
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۷ دی ۱۴۰۳

    Fuck

    fʌk fʌk

    گذشته‌ی ساده:

    fucked

    شکل سوم:

    fucked

    سوم‌شخص مفرد:

    fucks

    وجه وصفی حال:

    fucking

    شکل جمع:

    fucks

    معنی fuck | جمله با fuck

    verb - intransitive verb - transitive informal

    ناپسند گاییدن، کردن، سکس کردن

    He fucked his GF last night.

    دوست‌دخترش رو دیشب گایید.

    They decided to fuck in the hotel room.

    تصمیم گرفتند در اتاق هتل سکس کنند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    She whispered in his ear, "I want you to fuck me right here, right now."

    توی گوشش زمزمه کرد: «ازت می‌خوام همین‌جا، همین الان من رو بکنی.»

    noun informal

    ناپسند گایش، سکس، مقاربت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    The college students were caught having a fuck in the dormitory, resulting in their expulsion.

    دانشجویان کالج در حال گایش در خوابگاه دستگیر شدند و در نتیجه آن‌ها را اخراج کردند.

    They had a quick fuck in the backseat of the car before heading into the party.

    آن‌ها قبل از رفتن به مهمانی، در صندلی عقب ماشین سکس سریعی داشتند.

    noun informal

    ناپسند کس، بکن (شریک جنسی)

    She found a new fuck.

    یه بکن جدید پیدا کرد.

    He was looking for a fuck.

    دنبال یه کس می‌گشت.

    interjection noun

    لعنتی (برای ابراز خشم و انزجار و غیره)

    Fuck! I cut my finger again.

    لعنتی! ...دوباره انگشتم را بریدم.

    Fuck! I can't believe I missed the bus again!

    لعنتی! باورم نمی‌شه دوباره از اتوبوس جا موندم!

    slang verb - transitive informal

    ریدن به، گه زدن به، شاشیدن به، خراب کردن (چیزی)

    I can't believe you fucked up the presentation with those mistakes.

    باورم نمی‌شه با اون اشتباه‌ها گه زدی توی ارائه.

    We'll fuck our chances of success.

    می‌رینیم توی شانس موفقیتمون.

    پیشنهاد بهبود معانی

    Phrasal verbs

    fuck off

    گم شدن

    fuck up

    خراب کردن، به هم زدن، گند زدن، به گا دادن

    fuck around

    کس‌چرخ زدن، کس‌موش چال کردن (تلف کردن زمان برای انجام کارهایی که مهم نیستند)

    سوال‌های رایج fuck

    گذشته‌ی ساده fuck چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده fuck در زبان انگلیسی fucked است.

    شکل سوم fuck چی میشه؟

    شکل سوم fuck در زبان انگلیسی fucked است.

    شکل جمع fuck چی میشه؟

    شکل جمع fuck در زبان انگلیسی fucks است.

    وجه وصفی حال fuck چی میشه؟

    وجه وصفی حال fuck در زبان انگلیسی fucking است.

    سوم‌شخص مفرد fuck چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد fuck در زبان انگلیسی fucks است.

    ارجاع به لغت fuck

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fuck» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fuck

    لغات نزدیک fuck

    • - fuchsin
    • - fuchsine
    • - fuck
    • - fuck around
    • - fuck off
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.