فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Fuck Off

گذشته‌ی ساده:

fucked

شکل سوم:

fucked

سوم‌شخص مفرد:

fucks

وجه وصفی حال:

fucking

شکل جمع:

fucks

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb

عامیانه ناپسند گم شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The persistent telemarketer kept calling, so I finally told him to fuck off and hung up.

بازاریاب تلفنی سمج مدام زنگ می‌زد؛ دست آخر به او گفتم گم شود و تلفن را قطع کردم.

The rude customer wouldn't stop complaining, so I finally told him to fuck off.

مشتری گستاخ دائماً شکایت می‌کرد؛ آخر سر به او گفتم گم شود.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت fuck off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fuck off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fuck-off

لغات نزدیک fuck off

پیشنهاد بهبود معانی