آخرین به‌روزرسانی:

Fucked

fʌkt

سوم‌شخص مفرد:

fucks

وجه وصفی حال:

fucking

صفت تفضیلی:

more fucked

صفت عالی:

most fucked

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective slang informal

به‌گارفته، درب‌وداغون، پاره‌پوره، سرویس‌شده، بسیار خسته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The unexpected storm left the town fucked.

طوفان غیرمنتظره شهر رو درب‌وداغون کرد.

You're fucked!

به گا رفتی! (کارت تمومه)

نمونه‌جمله‌های بیشتر

After working a double shift, I was fucked and could barely keep my eyes open.

بعد از دو شیفت کاری، بسیار خسته شده بودم و به‌سختی می‌تونستم چشم‌هام رو باز نگه دارم.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت fucked

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fucked» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fucked

لغات نزدیک fucked

پیشنهاد بهبود معانی