گذشتهی ساده:
fuckedشکل سوم:
fuckedسومشخص مفرد:
fucksناپسند بهشدت، بسیار، خیلی
It's fucking cold here!
اینجا خیلی سرده!
She was fucking tired after working a double shift.
او بعداز دو شیفت کاری بسیار خسته بود.
ناپسند لعنتی، کیری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This fucking weather!
این هوای لعنتی!
The fucking bus never arrived on time.
اتوبوس کیری هیچوقت بهموقع نرسید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fucking» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fucking