فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Fucking

ˈfʌkɪŋ ˈfʌkɪŋ

گذشته‌ی ساده:

fucked

شکل سوم:

fucked

سوم‌شخص مفرد:

fucks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb informal

ناپسند به‌شدت، بسیار، خیلی

It's fucking cold here!

اینجا خیلی سرده!

She was fucking tired after working a double shift.

او بعداز دو شیفت کاری بسیار خسته بود.

adjective adverb informal

ناپسند لعنتی، کیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

This fucking weather!

این هوای لعنتی!

The fucking bus never arrived on time.

اتوبوس کیری هیچ‌وقت به‌موقع نرسید.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت fucking

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fucking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fucking

لغات نزدیک fucking

پیشنهاد بهبود معانی