شکل جمع:
caretakersسرپرست، مستحفظ، سرایدار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
In his absence, his brother is the caretaker of his estate.
در غیاب او برادرش سرپرست املاک اوست.
The students themselves cleaned the classroom because the caretaker was ill.
چون فراش مریض بود شاگردان خود کلاس را تمیز کردند.
The caretaker government will be in office until the coming elections.
دولت موقت تا انتخابات آینده بر سرکار خواهد بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «caretaker» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/caretaker