با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Concierge

    ˌkɑːnsiˈerʒ ˈkɒnsieəʒ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      concierges

    معنی‌ها

    noun countable
    نگه‌دار یا حافظ، زندانبان، قلعه‌بان، دربان

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    noun countable
    هتل مسئول راهنمایی مسافران در هتل، مسئول لابی، منشی هتل، مسئول رزرو تور‌ها و مکان‌های هنری
    همه‌ی لغات و اصطلاحات انگلیسی که برای رزرو هتل باید بدانید!‌
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد concierge

    1. noun
      Synonyms: attendant, doorman, janitor, porter

    ارجاع به لغت concierge

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «concierge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/concierge

    لغات نزدیک concierge

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند