آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۷ فروردین ۱۴۰۴

    Custodian

    kʌsˈtoʊdiən kʌˈstəʊdiən

    شکل جمع:

    custodians

    توضیحات:

    در معنای سوم در انگلیسی بریتانیایی به‌جای custodian از caretaker استفاده می‌شود.

    معنی custodian | جمله با custodian

    noun countable formal

    نگهبان، محافظ

    He was appointed as the custodian of the old castle.

    او به‌عنوان محافظ قلعه‌ی قدیمی منصوب شد.

    The custodian of the museum ensures all the artifacts are well-preserved.

    نگهبان موزه اطمینان حاصل می‌کند که تمام آثار به‌خوبی نگهداری می‌شوند.

    noun countable formal

    پاسدار، مدافع، متولی، حافظ (ایده، اصول اخلاقی و...)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    As educators, we are custodians of knowledge and critical thinking.

    به‌عنوان معلمان، ما حافظان دانش و تفکر انتقادی هستیم.

    The organization sees itself as a custodian of human rights.

    این سازمان، خود را مدافع حقوق بشر می‌داند.

    noun countable

    انگلیسی آمریکایی سرایدار، بابای مدرسه

    If there’s a leak in the ceiling, call the custodian immediately.

    اگر سقف نشتی دارد، فوراً به سرایدار اطلاع بدهید.

    The school custodian unlocked the doors every morning before students arrived.

    بابای مدرسه هر روز صبح قبل‌از آمدن دانش‌آموزان، درها را باز می‌کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد custodian

    1. noun caretaker, maintenance person
      Synonyms:
      keeper guardian manager supervisor protector escort bodyguard overseer warden watchdog caretaker superintendent steward concierge curator cleaner cleaning person housesitter sitter baby sitter maintenance person watchperson swamper claviger cerberus
    1. noun guardian
      Synonyms:
      keeper caretaker curator guardian guard warden steward governor overseer attendant manager caregiver cerberus chaperone governess cleaner concierge babysitter custos janitor escort leader bodyguard master protector conservator shepherd superintendent teacher tutor

    سوال‌های رایج custodian

    شکل جمع custodian چی میشه؟

    شکل جمع custodian در زبان انگلیسی custodians است.

    ارجاع به لغت custodian

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «custodian» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/custodian

    لغات نزدیک custodian

    • - custodial
    • - custodial sentence
    • - custodian
    • - custody
    • - custom
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.