با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Custodian

kʌsˈtoʊdiən kʌˈstəʊdiən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
سرایدار، نگهبان، متولی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد custodian

  1. noun caretaker, maintenance person
    Synonyms: baby sitter, bodyguard, Cerberus, claviger, cleaner, cleaning person, concierge, curator, escort, guardian, housesitter, keeper, maintenance person, manager, overseer, protector, sitter, steward, super, superintendent, supervisor, swamper, warden, watchdog, watchperson

ارجاع به لغت custodian

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «custodian» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/custodian

لغات نزدیک custodian

پیشنهاد بهبود معانی