حقوق مربوط به حبس
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
The judge decided to impose a custodial sentence to send a strong message to others who might consider committing the same crime.
قاضی تصمیم گرفت برای ارسال پیامی قوی به دیگرانی که ممکن است به ارتکاب همان جرم فکر کنند، حکم بازداشت صادر کند.
The custodial sentence for the murderer was a life term in prison.
حکم حبس قاتل حبس ابد بود.
حقوق مربوط به حضانت (حق)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The custodial parent must provide a stable and nurturing environment for the child.
والد دارای حق حضانت باید محیطی باثبات و پرورشدهنده برای کودک فراهم کند.
The judge ruled that the father would have custodial rights over the child.
قاضی حکم داد که پدر حق حضانت فرزند را خواهد داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «custodial» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/custodial