آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۷ اسفند ۱۴۰۳

    Governor

    ˈɡʌvərnər ˈɡʌvnə

    شکل جمع:

    governors

    معنی governor | جمله با governor

    noun countable B2

    فرماندار، حاکم، حکمران، فرمانده، والی

    The governor of Texas announced new policies to improve education.

    فرماندار تگزاس سیاست‌های جدیدی را برای بهبود آموزش اعلام کرد.

    The people protested against the governor’s decision to increase taxes.

    مردم علیه تصمیم والی برای افزایش مالیات‌ها اعتراض کردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the Governor of Iowa

    فرماندار ایالت ایوا

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی مدیر، رئیس، سرپرست

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    The prison governor introduced new rehabilitation programs for inmates.

    مدیر زندان برنامه‌های بازپروری جدیدی را برای زندانیان معرفی کرد.

    The hospital governor ensured that all safety protocols were followed.

    رئیس بیمارستان اطمینان حاصل کرد که همه‌ی پروتکل‌های ایمنی رعایت می‌شوند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The board of governors is responsible for making major decisions in the institution.

    هیئت مدیره مسئول تصمیم‌گیری‌های مهم در این مؤسسه است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد governor

    1. noun person administrating government
      Synonyms:
      leader manager head director supervisor administrator executive boss ruler commander overseer chief controller comptroller superintendent presiding officer chief of state guv gubernatorial leader head honcho
    1. noun an administrator
      Synonyms:
      director presiding officer ruler

    لغات هم‌خانواده governor

    • noun
      government, governor, governess, governorship
    • adjective
      governmental, governing, gubernatorial
    • verb - transitive
      govern
    • adverb
      governmentally

    سوال‌های رایج governor

    شکل جمع governor چی میشه؟

    شکل جمع governor در زبان انگلیسی governors است.

    ارجاع به لغت governor

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «governor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/governor

    لغات نزدیک governor

    • - governmentalize
    • - governmentally
    • - governor
    • - governor general
    • - governorship
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.