آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Governor

ˈɡʌvərnər ˈɡʌvnə

شکل جمع:

governors

معنی governor | جمله با governor

noun countable B2

فرماندار، حاکم، حکمران، فرمانده، والی

The governor of Texas announced new policies to improve education.

فرماندار تگزاس سیاست‌های جدیدی را برای بهبود آموزش اعلام کرد.

The people protested against the governor’s decision to increase taxes.

مردم علیه تصمیم والی برای افزایش مالیات‌ها اعتراض کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the Governor of Iowa

فرماندار ایالت ایوا

noun countable

انگلیسی بریتانیایی مدیر، رئیس، سرپرست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The prison governor introduced new rehabilitation programs for inmates.

مدیر زندان برنامه‌های بازپروری جدیدی را برای زندانیان معرفی کرد.

The hospital governor ensured that all safety protocols were followed.

رئیس بیمارستان اطمینان حاصل کرد که همه‌ی پروتکل‌های ایمنی رعایت می‌شوند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The board of governors is responsible for making major decisions in the institution.

هیئت مدیره مسئول تصمیم‌گیری‌های مهم در این مؤسسه است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد governor

  1. noun person administrating government
    Synonyms:
  1. noun an administrator
    Synonyms:
    director presiding officer ruler

لغات هم‌خانواده governor

سوال‌های رایج governor

شکل جمع governor چی میشه؟

شکل جمع governor در زبان انگلیسی governors است.

ارجاع به لغت governor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «governor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/governor

لغات نزدیک governor

پیشنهاد بهبود معانی