آخرین به‌روزرسانی:

Governorship

ˈɡʌvərnərʃɪp ˈɡʌvnəʃɪp

معنی و نمونه‌جمله

noun

حکمرانی، فرمانداری، مقام استانداری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

His governorship of Hamedan lasted four years.

فرمانداری او بر همدان چهار سال طول کشید.

پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده governorship

ارجاع به لغت governorship

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «governorship» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/governorship

لغات نزدیک governorship

پیشنهاد بهبود معانی